جدول جو
جدول جو

معنی سروش اصفهانی - جستجوی لغت در جدول جو

سروش اصفهانی
(سُ شِ اِ فَ)
میرزا محمدعلی خان بن قنبرعلی اصفهانی سدهی (1228- 1285 هجری قمری). شرح احوال وی مجملاً در مجمعالفصحاء و گنج شایگان و حدیقهالشعراء و سایر تذکره های عهد قاجاریه مندرج است. ولی هیچ کدام از مآخذ مذکور متعرض این نکته که یکی از برجسته ترین و مفیدترین آثار اوست نشده اند و آن این است: بهمن میرزا والی آذربایجان پسر چهارم عباس میرزا نایب السلطنۀ فتحعلیشاه از دونفر از فضلاء عهد خود تقاضا کرد که الف لیله و لیلۀعربی را از نثر و نظم به فارسی ترجمه کنند. یکی از آنها ملا عبداللطیف طسوجی پدر مظفرالملک بود که متن نثر الف لیله و لیله عربی را به نثر فارسی عالی فصیح درآورد. و دوم همین سروش اصفهانی بود که ترجمه شعرهای عربی الف لیله و لیله به شعر فارسی به او محول گردید و او از عهدۀ این کار در نهایت خوبی که بهتر ازآن تصور نمیشود برآمد، به این معنی که بجای اشعار عربی کتاب مزبور الف لیله و لیله بعضی جاها بر حسب مناسب سیاق اشعار مشهور اساتید شعرای فارسی را درج گردانید و بعضی جاهای دیگر اشعار عربی کتاب مزبور را خود او به شعر فصیح ملیح بلیغ فارسی ترجمه نمود. و بدین طریق این ترجمه فارسی الف لیله و لیله که بدست است، یک مخزن الاشعار بسیار نفیسی از بهترین و فصیح ترین و شیرین ترین اشعار فارسی شده است و اشعار فارسی این الف لیله و لیلۀ فارسی بمراتب عدیده از اصل اشعار عربی کتاب مزبور که اغلب اشعار سخیف عامیانه است عالی تر و فصیح تر و بلیغتر است. (رجوع شود به دیباچۀ الف لیله و لیله). ولادت سروش در سده اصفهان در سال هزارو دویست و بیست و هشت قمری و وفاتش در تهران در سنۀ هزار و دویست و هشتاد و پنج روی داده است و سن او در وقت وفات پنجاه وهفت سال بوده است. از مطالع بسیارمشهور سروش که نام او را مخلد کرده است این بیت است در مدح ناصرالدین شاه و قتل خان خیوه (خوارزمشاه) :
افسر خوارزمشه که سود به کیوان
با سرش آمد بدین مبارک ایوان.
(وفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی از مجلۀ یادگار سال پنجم شمارۀ 1 و 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ رَ / رُ وِ اِ فَ)
وی یکی از شاعران قرن هشتم ایران است و لقب او ناصرالدین می باشد مرگ او بسال 731 هجری قمری اتفاق افتاد. او راست: 1- کتاب سعادت نامه. 2- منظومۀ فارسی. (از کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
(رَ شَ نِ اِ فَ)
ملامحمد صادق... از شاعران دورۀ قاجاریه و مردی صافی اندیشه و باذوق بود و از راه صحافی در تهران امرار معاش میکرده است. رجوع به مجمع الفصحاء و فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا